...
از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازدخبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
سلام مــاه مــن !
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..
احوال مهتابیت چطور است ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !
تو فقط ماه من بمون و باش !
ماه من !
مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !